صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14

موضوع: شوخی با ستاره شناسی!

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    447
    نوشته ها
    148
    تشکر
    294
    تشکر شده 864 بار در 97 ارسال

          شوخی با ستاره شناسی!

    دوستان نجومی و سر به هوا سلام
    داستانی که می خوام براتون تعریف کنم مراحل انجام یک تحقیق درسی رو که مربوط به پدیده ی خورشید گرفتگی کتاب فیزیک یک سال اول دبیرستان رو به وضوح هر چه تمام تر براتون تشریح می کنه امیدوارم تا پایان این داستان با من و دوستایی که خدمتتون معرفی می کنم همراه باشید
    داستان دقیقا از اونجا شروع شد که یه روز بعد از ظهر سینا و رامین اومدن خونمون تا کنار هم باشیم و واسه تست فیزیک فردا درس بخونیم مثلا!!! خلاصه دوستان تشریف انورشون منور کردنو اومدن.سینا مثل همیشه با کلی خرت و پرت چیپس و پفک و آبمیوه اومد رامینم به خاطر اینکه مادرش اجازه بده واسه درس خوندن بیاد خونه ی ما (با توجه به سابقه ی درخشان ایشون در امر مطالعه ی دروس!!!) کلی کتابو جزوه و برگه با خودش آورده بود
    منم مطابق معمول کتابام باز بود اما خبری از خوندنشون نبود....
    با بچه ها مشغول مطالعه شدیم بعد از چند دقیقه احساس کردیم به یه استراحت اساسی شدیدا نیازمندیم .جاتون خالی دو سه تا صندلی آوردیم که یه کم روحیمون عوض شده...دستگاه سی دی رو روشن کردم و...یه بنده ی خدایی داشت با این مضمون ترانه می خوند که...

    و...یه بنده ی خدایی داشت با این مضمون ترانه می خوند که: امشب دل من هوس رطب کرده...(به دلایلی که به غیره وذالک مربوط میشه از بیان ادامه این اثر هنری به تمام معنا معذوریم!) بله داشتم می گفتم که با دوستان مشغول استراحت بودیم که رنگ تلفن به صدا در اومد...یعنی کی می تونه باشه پشت خط؟!سینا تلفنو جواب داد سامان از بچه های هم کلاسی بود...بعد از یه کم خوش و بش دیدم قیافه ی خوش رنگ سینا داره به سمت رنگ زرد متمایل میشه!!!که دیگه گوشیو قطع کرد و با حالتی ملولانه!گفت دوستان بشتابید که بیچاره شدیم!
    با رامین یه دفعه گفتیم چرا آخه؟ گفت فردا آخرین مهلت تحویل تحقیق واسه خورشید گرفتگی فیزیکه اگه ارائه ندیم با ااون نمره ی میان ترمی هم که از تست قبلی گرفتیم باید به بودن با درس شیرین فیزیک تا پایان شهریور ماه سال جاری امیدوارم باشیم!
    فضا به کلی عوض شد...حالا باید چیکار کنیم...تو این فکرا بودیم که دوباره زنگ تلفن به صدا در اومد...
    -بفرمایید
    -سلام ببخشید از مرکز اخترشناسی...(از نام بردن این مرکز خودداری می کنیم که یه وقت تبلیغ نشه!) مزاحمتون میشم میخواستم با آقای پدرام محمدی صحبت کنم تشریف دارن؟
    -من برادرشون هستم امری دارین بفرمایین بهش اطلاع میدم
    -لطف دارید راستش امشب ما یه برنامه ی رصدی به مناسبت بارش شهابی دلوی داریم می خواستم به ایشون بگید اگر فرصت داشتن می تونن از ساعت 10 شب تشریف بیارن مرکز به مدت حدودا 3 ساعت
    -بله حتما خیلی ممنون
    -خواهش میکنم بازم ممنون خدانگهدار
    -خداحافظ
    گوشی رو نذاشته یه فکر خبیث به ذهنم رسید!اصلا چرا به فکر خودم نرسیده بود؟؟؟یعنی ایول...بچه ها تحقیقمون جور شد!
    عصری که پدرام از مدرسه اومد خونه گفتم پدرام جون برادر عزیزم...من خیلی دوست دارما!!!خبر که داشتی!پدرامم هاج و واج به من نگاه می کرد و از رفتار عجیب من تعجب کرده بود...
    -خب خیلی ممنون از ابراز محبتت برو سر اصل مطلب...
    -خواهش می کنم...وظیفست عزیزم!راستش ما یه تحقیق راجع به خورشید گرفتگی نیاز داریم که...
    خب...
    تو که خونه نبودی از رصدخونه تماس گرفتن گفتن امشب برنامه هستو می تونی بری نمیدونم بارش شهابی دلاوری همچین چیزی...
    -خب آره بارش دلوی...
    -آره همون می خواستم اگه امکان داشته منو سینا و رامینم باهات بیام از کارشناسای اونجا چند تا سوال کنیم شاید بتوینم تا فردا یه چیزی آماده کنیم...
    -ام...خب مشکلی که نداره فقط...یه شرط داره!
    -چه شرطی داداشی؟؟؟
    -شام و بیرون میل می کنیم با هم و در کنار هم!!!چه طوره؟
    جان؟!خب چیزه...ایرادی نداره...(سامان خدا بگم چی کارت کنه ببین ما رو تو چه هچلی انداختی...)
    - آرش...چیزی گفتی؟
    -نه...نه...باشه هر وقت آماده شدی بگو بریم
    -شوخی کردم...بذار یه کم استراحت کنم بعدش آماده شین که بریم
    -ایول...قربون داداش منجم خودم!!!خیلی گلی!
    و ما به همراه برادر عزیزمون به رصد خونه رفتیم و تونستیم با کمی شیطنت مسائل جانبی چند خطی راجع به پدیده ی خورشید گرفتگی اطلاعات جمع آوری کنیم!
    البته اینم بگم که همون اتفاق باعث شد که من بعدها عضو همون رصد خونه بشم و به صورت جدی به نجوم مشغول بشم...
    حالا تو قسمتای بعدی از کشفیات نجومی خودم براتون خواهم گفت...
    پس تا بعد...خداحافظ


  2. Top | #11

    عنوان کاربر
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    17
    نوشته ها
    1,405
    تشکر
    4,984
    تشکر شده 12,423 بار در 1,283 ارسال

    سلام دوستان خوبید ؟ خوش اید؟
    در این وضع نا به سامان نجوم خواستم یه عکس از دوران با شکوه نجوم کشور بزارم تا یه سری خاطره زنده بشه.....

    کی میدنه این عکس ماله چه سالیه و کجاست؟ :D
    امضای ایشان
    [CENTER][COLOR="navy"][B]as days and nights,
    would pass me by
    i tell myself that i was waiting for a sign
    then she appeared,
    a love so fine,
    my valentine[/B]
    [/COLOR]:ORLY::ORLY::ORLY::ORLY:

    [/CENTER]

  3. 15 کاربر مقابل از yperseusy عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #12
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    2693
    نوشته ها
    228
    تشکر
    1,932
    تشکر شده 2,158 بار در 242 ارسال

    تاریخ عکس زده 2007
    امضای ایشان
    حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافیست
    طبع چون آب و غزل های روان ما را بس ...

  5. 3 کاربر مقابل از Mojtaba Gholami عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #13
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط yperseusy نمایش پست ها
    سلام دوستان خوبید ؟ خوش اید؟
    در این وضع نا به سامان نجوم خواستم یه عکس از دوران با شکوه نجوم کشور بزارم تا یه سری خاطره زنده بشه.....

    کی میدنه این عکس ماله چه سالیه و کجاست؟ :D
    ممنونم از تو yperseusy عزیز بابت این عکس خاطره انگیز

    ( البته متوجه نشدم ربطش به شوخی با ستاره شناسی چیه )

    این عکس مربوط میشه به صبح بعد از یکی از ماراتن ها ( یادم نیست چندمی بود ) در قصر بهرام که اینجا داوران دارند برای تعیین برندگان شور می کنند

    افراد حاضر در این عکس تا جایی که یادمه و میتونم تشخیص بدم از چپ به راست ( یا از نزدیک به دور ) :

    احمد کریمی - خودم - علیرضا وفا - محمد جواد ترابی - علی ابراهیمی سراجی - کاظم کو کرم - ( پشت کاظم ، اونی که فقط یک چشمش معلومه فکر کنم حمید رضا پیرایش باشه ) - امیر حسین ابوالفتح - هاشم سیماب - محمد نیلفروشان

    البته از نظر بنده دوران باشکوه نجوم آماتوری در ایران بر میگرده به دهه 70 ( خصوصآ سالهای 74 تا 78 )

    اما در زمان این عکس متآسفانه به هیچ وجه دوران با شکوهی نبود ، فقط اینکه سازی که بعضی ها اون موقع داشتند می زدند ، الآن صداش در اومده ! همین ...
    امضای ایشان
    باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
    اعتبار سخن عام چه خواهد بودن


  7. Top | #14
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    11716
    نوشته ها
    1
    تشکر
    0
    تشکر شده 7 بار در 1 ارسال

    شوخی با ستاره شناسی!         
    اینجا جامعه ی نجومی است....
    جامعه ی نجومی ما جایی است که برخی سرشان به کار خودشان است... برخی انگشت در چشم هم می کنند.... برخی گل به هم میدهند....برخی خار....برخی نگاه به آینده دارند ....برخی نگاه به حال.... آری این است حقیقت جامعه ی نجومی ..... اما اینجا(فروم) جدا از همه جا.... مکانی برای تبادل علمیست که سال هاست در خارج از اینجا تلاش میشود که در ارجحیت باشد اما نگاه های حصادت آمیز نمیگذارد.....
    نمیدانم چرا بر سر علم حسادت میشود.... به قول شاعر حسادت های الکی.....
    اما میدانم در میان این همه کم لطفی و تعارف خار به هم گل های زیبایی شکوفا خواهد شد....
    ببخشید یکمی جدیه...اما....در کنار شوخی های قشنگ....حرف های جدی هم جای خود داره....
    انتقادی در کار نیست...فقط بیان واقعیت است.... بلکه.... اون هایی که چشمشون رو با حسادت پر کردند و روزی فروم هک میکنند و روزی....باز شه چشم هایشون و به کار اصلی خودشون برگردند....

  8. 7 کاربر مقابل از guyane عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد