نقل قول:
4- به احتمال زیاد پاپ و کشیش های کاتلیک اعتقادات خودشونو باور داشتن و بهانه ای در کار نبوده. ولی احتمالا استادتون منظورش این بوده که چون نمی خواستن مردم به گفته های گالیله اعتقاد پیدا کنن و به اونا بی اعتماد بشن (که مبادا از کتاب مقدس رو برگردونن و دیگه از دستوراتشون پیروی نکنن و سلطشونو به مردم از دست بدن) اونو محکوم کردن.
5-احتمالا منظور استادتون ابو سعید سجزی (سیستانی) هست که ابوریحان با دیدن اسطرلاب ایشون که بر مبنای ثابت بودن خورشید و حرکت زمین بدور اونه, خیلی تشویقش می کنه و فرض ایشونو درست میدونه. خیام هم باتکیه بر همین موضوع تونسته گاهشمار جلالی(همون هجری شمسی) رو بنویسه.
البته فیلسوف یونانی اریستاک هم نظریه خورشید مرکزی داشته که احتمال میدن کوپرنیک با خوندن این نظریه, نظریه زمین مرکزی رو داده.
6- از ابتدا در فکر انسان ها همین بوده که اسمان و هر چی توشه متحرک و زمین ثابته. دقیقا چیزی که میدیدن. ولی به طور رسمی فکر کنم بطلمیوس اولین بار این نظریه رو داد.
نقل قول:
جواب سوال 3 البته امیدوارم جواب سوالت باشه::
1.کوپرنیک اندکی بعد از انتشار کتابش از دنیا رفت.
2.کوپرنیک کتابشو به زبان لاتین نوشته بود که فقط افراد تحصیل کرده می تونستن اونو بخونن که این باعث میشد عده خاصی اون رو مطالعه کنن.
3.او نظرشو این جوری گفته بود که اگه زمین در حال حرکت باشه اون وقت خورشید مرکزیت داره و ادامه نظریه...
این طرز جمله سازی خیلی اهمیت داره چون یه جورایی به این معنیه که کوپرنیک می تونست انکار کنه که به این موضوع باور داره. در واقع دست ستاره شناس ها رو باز گذاشته بود که بگن نظریه تو اشتباهات ریاضی داره. با این کار, کوپرنیک یه جورایی خودشو از دست کلیسا خلاص کرده بود.
نظریه گالیله و کوپرنیک یکسان بود.