صورالکواکب
خواجه نصیرالدین طوسی / به کوشش بهروز مشیری
انتشارات ققنوس :wink:
نمایش نسخه قابل چاپ
مراحل ساخت فیلم مستند بلند و ۳۵۰ دقیقهای «سیر اختران در فرهنگ ایران» به پایان رسید. این فیلم همراه با فیلم مستند «روشنان آسمانی» که سه سال پیش ساخته شد، تنها فیلمهای مستندی هستند که در زمینه اخترباستانیشناسی ایرانی ساخته شدهاند. این دو فیلم که نخستینهای کوششهای جدی و پردامنه برای به تصویر کشیدن این یادمانهای بزرگ و فراموش شده تاریخ علم ایران هستند، به همت و پشتکار و علاقهمندی آقای محسن رمضانزاده ساخته شدهاند.
نگارنده این فرصت را داشت تا در کارهای پژوهشی و تألیف گفتار متن با ایشان همکاری کند.
فیلم مستند «سیر اختران در فرهنگ ایران» در هفت قسمت ۳۰ دقیقهای تهیه شده است. نام و موضوع هر یک از بخشها عبارت است از:
۱- آگاهیهای کیهانی ایرانیان،
۲- اسطورههای کیهانی،
۳- جشنها و آیینهای ایرانی،
۴- باورهای کیهانی،
۵- نگارههای کیهانی،
۶- گاهشماری ایرانی،
۷- سازههای خورشیدی: تجسم کیهان بر روی زمین.
این فیلم از ساعت هشت شب هشتم بهمنماه ۱۳۹۰ مدت هفت روز پیاپی از شبکه مستند پخش میشود.
منبع
الان داشتم ویکی بدیا رو نگاه میکردم که دیدم سالروز مرگ سه فضانورد و ابولو 1 هستش خواستم یادی از انان بکنم نمیدونم جاش اینجاست یا نه ولی به هر حال اینجا نوشتم
آپولو ۱ (به انگلیسی: Apollo 1) قسمتی از پروژهٔ آپولوی ناسا برای آمادهسازی فرود انسان بر سطح کره ماه بود.
این ماموریت ناسا در سال ۱۹۶۷ بوقوع پیوست، و طی حادثهای مرگبار هر سه فضانورد آپولو ۱ که در حال تمرین روی زمین بودند در آتش سوختند. این حادثه باعث شد ناسا تغییرات اساسی در طراحی کپسول فضاپیما بدهد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...8/A1prayer.jpg
در حال دعا خواندن
http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._Simulator.jpg
در حال تمرین
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...llo_1_-_02.jpg
در حال معاینه فنی سفینه فرود
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...llo_1_-_06.jpg
صدماتی که به سفینه وارد شد
اینم مطلبی که قبلا (در تایپیک پروژه های نجوم آماتوری) قولشو داده بودم.
ایرانویچ یا گرینویچ ؟<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /><o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
محل رصدخانه سلطنتی شهر گرینویچ از سال 1884 بعنوان نصف النهار مبدأ شناخته شد.<o:p></o:p>
اما آیا تاکنون فکر کرده اید که منجمین سالهای قبل و بخصوص منجمین بزرگ ایرانی و اسلامی از کدام نصف النهار بعنوان نصف النهار مبدا جهت محاسبات نجومی خود استفاده می کردند.<o:p></o:p>
بله نصف النهاری که از شهر ایرانویچ می گذشت.<o:p></o:p>
ایرانویچ یکی از شهرهای شمال شرقی ایران باستان است که در آنجا قلعه ای (احتمالا نوعی رصدخانه) وجود داشته که به آن کنگ دژ گفته می شود. این قلعه مرکز فرمانروایی هفت اقلیم جهان در آن زمان بوده و بعلت اینکه دارای هفت ستون یا هفت حصار بوده به آن هفت اورنگ نیز می گفتند. <o:p></o:p>
شهر ایرانویچ از چهار طرف در نقطه وسط جهان (مسکونی) قرار داشته و به همین علت نصف النهار ایرانویچ را بعنوان مبدا در نظر گرفته بودند.<o:p></o:p>
طبق اسطوره های ایرانی بنای اولیه این قلعه بدست سیاوش انجام شده و در نهایت توسط فرزندش کیخسرو استقرار و رسمیت یافته.<o:p></o:p>
مکان دقیق این شهر و این قلعه هنوز در دست بررسی تاریخدانان و جغرافی شناسان است.<o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
چیزی که تعجب مرا برانگیخته این است که چرا یک نصف النهار با این همه سابقه نجومی به راحتی کنار گذاشته می شود بدون هیچگونه اعتراضی از سوی دیگر کشورها و حتی ایران؟!<o:p></o:p>
<o:p> </o:p>
این مطلب می تواند مقدمه یک پروژه مهم تاریخی- نجومی باشد که امیدوارم دوستان با تحقیقات خود بحث را تکمیل کنند.<o:p></o:p>
خیلی ممنون ولی یه سوالی تو ذهن من به وجود آمد ...
من تو منبعی خوندم که ایرانویج ( ائيرينه وئيجه ) که به معنی خواستگاه آریایی هاست در اصل زادگاه زرتشت بوده و با توجه به این که تقریبا همه قبول دارن که زرتشت در شمال غرب ایران به دنیا آمده ، الآن این که شما میگید این شهر در شمال شرق بوده یه کم منو گیج کرد ...
میشه در این باب منبعی معرفی کنید ؟؟ممنون میشم...
جای دیگری که برای ایرانویج تعیین میکنند در خاور ایرانزمین بزرگ است. بسیاری از دانشمندان جای آن را در آسیای مرکزی میدانند. این دانشمندان بر نوشتههای وندیداد تکیه میکنند. در قسمت جغرافیایی آن فهرستی از شهرها و سرزمینها برشمرده میشود که در آغاز آن ایرانویج آمده است و پس از آن سغد، مرو، بلخ، نیسا و هرات آورده شدهاست و میبینیم که در این شهرها و سرزمینها که بر میشمارد یک نظم جغرافیایی وجود دارد و اگر این ترتیب منطقی جغرافیایی را بپذیریم بایستی ایرانویج را در نقشه جغرافیایی در بالای آنها جستجو کنیم و در این جستجو جای ایرانویج کهن سرزمین خوارزم میشود که در گذشته بسیار آباد بوده است. نوشتهٔ دیگری هم این فرضیه را تأیید میکند و آن اینست که در وندیداد آمده است که ایرانویج در کنار رود «ونگوهی دائیتی» واقع شده است و در نوشتههای پهلوی آمده است که این رود همان «وهرود» است و در جای دیگر آماست که وهرود رود جیحون یا رود اکسوس است
منبع: ویکی پدیا واژه «ایران ویج»
مطالب استاد منوچهر آرين هم در اين سايت خواندني است.
http://www.jamejamshid.com/gangedej1.htm
ستارهشناسی در دوران اسلامی به اخترشناسی در تاریخ کشورهای اسلامی گفته میشود که بر اساس ستارهشناسی بطلمیوس پایه نهاده شد. نخستین ستارهشناسان مسلمان، در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری در بغداد پدیدار شدند. آثار اخترشناسی دانشمندان مسلمان بیشتر برپایه زیجهای ایرانی و هندی بنا شد. زیج شهریاری که به دستور انوشیروان در ایران نگاشته شده بود، توسط ابوالحسن تمیمی به عربی ترجمه شد؛ و نخستین اثر ستارهشناسی در دوره اسلامی تألیف گشت. نخستین ستارهشناسی رسمی عباسیان، محمد فزاری بود. شخص دیگری که در شناساندن نجوم هندی به مسلمانان سهم مهمی داشت، یعقوب بن طارق بود؛ او اثر سانسکریت موسوم به سدهانت را که آریابهاتا نوشته بود، به عربی ترجمه نمود.
مأمون خلیفه عباسی دستور داد که کتاب المجسطی را از یونانی به زبان عربی ترجمه کنند. همچنین مأمون دستور به تهیه زیج مأمونی داد. در نیمه دوم سده سوم، نیریزی شرحی بر المجسطی نوشت و اثری درباره اسطرلاب تألیف کرد. ثابت بن قرة، حرکت نوسانی برابران (اعتدالین) را نپذیرفت اما فاصله اوج خورشید را از زمان بطلمیوس تا زمان خودش کشف کرد، وی همچنین کتابی درباره خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی نوشت. به دستور ابن سینا فهرستی از ستارگان تهیه شد. ابوریحان بیرونی نخستین دانشنامه ستارهشناسی در کشورهای اسلامی را تدوین کرد، و در آن از حرکت سیارات و گردش زمین به دور خورشید نوشت.
منبع:اسلام و علم هیأت. چاپ دوم. تهران، ۱۳۵۵.