دقیقا ، اصل بحث فیزیکدان های امروز مشکل حل کردن این هست که وضعش هم خیلی خرابه!هیچ امیدی نیست انگار!
نمایش نسخه قابل چاپ
یک نگاهی به این نمودار بیاندازین...
به نظر من این نمودار خیلی حرفا داره ...
http://up.avastarco.com/images/2brxzju5s9gmefl3jx4.png
مثل اینکه چرا باید چگالی انرژی تاریک همیشه ثابت باشه؟؟چه موتور مولدی در جهان وجود داره که همواره و در هر شرایطی میزان چگالی انرژی تاریک رو ثابت نگه میداره؟؟
همون طور که میدونیم در ابتدای جهان چگالی نور و سپس ماده در جهان غالب بوده و هرکدوم دوران فرمانروایی خودشون رو داشتند ولی از دورانی به بعد , انرژی تاریک غالب شده...
علی الظاهر جهان داره منبسط میشه و از طرفی چگالی انرژی تاریک ثابت هست در حالیکه دیگران افت دارند , بنابراین خود این موضوع میتونه تلنگری باشه که عنایتی به منشا انرژی تاریک داشته باشیم .منشایی که گویا خلا هست.
یعنی انرژی تاریک سرچشمه اش خلا هست...خلا هم که در فضا هست و فضا هم که داره منبسط میشه و بنابراین چگالی ثابت میمونه....:)
بابا صاحب تاپیک کجایی ؟؟این بود ارمانهای ما؟؟؟ :focus::39:
خب اگر پستهای قبلی رو مطالعه کرده باشید یکی از دوستان گفتند که جهانی حاوی انرژی تاریک , فشارش منفی هست...خیلی هم عالی
در واقع فشارش داره میافته.این یعنی چه؟
بیاییم کمی از ترمودینامیک استفاده کنیم ببینیم چی گیرمون میاد.فرض کنید که جهان رو در یک کپسول قرار دادیم.میدونیم که جهان داره منبسط میشه.یعنی حجمش داره افزایش پیدا میکنه.مثل اینکه پیستون پس زده بشه.
این که داره جهان منبسط میشه , یعنی جهان داره کار انجام میده. و ما میدونیم که مفهوم کار خیلی زیبا به حجم مربوط میشه.
به فرمول های زیر نگاه کنید.
این فرموله کاره... W=F.dl که Fنیرو و dl هم جابه جابه جایی
حالا جای ............F=P.Aرو بزاریم که P فشار وAمساحت پیستون هست.
فرمول کارمیشه....W=PA.dl هست و میدانیم که حجم V=A.l هست.
پس میشه..........w=P.dv
میدونیم که وقتی انبساط داریم , در واقع تغییر حجم مثبت داریم. از طرفی انبساط یعنی کاری که سیستم انجام میده (یعنی جهان ما)منفی هست.
فرمول بالا رو نگاه کنید....
به نظر شما p;که بیانگر فشار هست باید چه علامتی داشته باشه...جواب در بالا بیان شد.
خب چه معنی داره؟؟به چه دردی میخوره؟؟جواب ما در موضوعی به نام ثابت کیهان شناختی که یکی از توضیحات مهم در رابطه با انرژی تاریک هست موجوده...:15:
خب به اینجا رسیدیم که انرژی تاریک و موضوعی به نام ثابت کیهان شناسی به هم مربوط هستند...وقرار شد شما بگید ...
خب این ارتباط چی هست؟
اگر به معادلات در این زمینه نگاه کنیم, یه موجودی به نام لاندا رخ مینمایاند.لاندا همون ثابت کیهان شناختی هست.
حالا یعنی چی؟
اینشتن تصور میکرد که جهان ما باید ایستا باشه.برای این موضوع لازم بود تعادلی درجهانش حاکم کنه.یعنی در گرانش حاکم بر جهان یه دافعه ای هم حاکم باشه.اینو اسمش رو گذاشت ثابت کیهان شناسی.تا اینجوری معادلات نسبیت عامش جفت وجور بشه.
اما در سال 1900 و خورده ای هابل فهمید که کیهان همچین ایستا هم نیست بلکه با اجازتون با داره منبسط میشه...ا پس چی شد؟؟
اینجا به نظر من اینشتین یه حرکت عجولانه انجام داد...او گفت که پس این ثابت من یک عامل بیهوده در معادلات هست .پس برش داشت.
اما حقیقت این هست این ثابت , شاید همین انرژی تاریک باشه که روز به روز حضورش داره پررنگ تر میشه که اتفاقابه خاطر همین ثابت بودنش در جهان هست . چون عوامل دیگر نظیر جرم رفته رفته قدرتشون در اثر انبساط جهان کم شد .در حالیکه انرژی تاریک یه جورایی خاصیت فضا هست و با گسترش جهان زاده میشه وبه همین خاطر ثابت هست...
که در واقع اگر مدلهای کیهانشناسی رو نگاه کنید به عبارتlambda CDMبرخورد میکنید که یکی از معروف ترین وموفق ترین مدلها هست...
در مورد حجم هم, مگه من خلاف اینو گفتم فرزندم؟؟:) شما یک مکعب مستطیل رو در نظر بگیر.مگه
نمیشه طول * عرض* ارتفاع؟؟ خب مگه به فرض طول و عرض , مساحت مقطع رو به من نمیده؟
ایا من اجازه ندارم به جای طول و عرض , بنویسم مساحت * ارتفاع؟؟
خب حالا بسط بده به یک استوانه . .در واقع همون هست :)
http://www.freightpros.com/wp-conten...f-a-cuboid.png
خب این یه توضیح کوچولو برای دست گرمی بود ...فانتزیم این روزا این شده که شما هم پست بزارید :redbullsmiley:
فکر کنم بهتر باشه قبل از این که مدلِ لامبدا برای انرژی تاریک رو نگاه کنیم، ببینیم در کُل نسبیتِ عام چه میطلبه و حرفش چیه، چون این مدل وابستگی عمیقی به مفاهیمِ نسبیتِ عامی داره، اما قبلِ قبلِ همه ی اینها یه حرفِ دیگه میخوام بزنم، اونم نگاه به تمامِ این قضایا از دیدِ نیوتونی هستش :دی
(این چیزا رو خانمِ جعفری به یک زبانِ دیگه گفتند اما منم دوست دارم یه جورِ دیگه بگم :پی )
با یک سوال شروع میکنم:
سوال اینه که اگه یه کره داشته باشیم پر از ماده ی معمولی، چه اتفاقی برای این کره میافته؟
(فرض کنید کره گازی هستش، یعنی مثلِ سنگ نیست که صلب باشه و میتونه منقبض و منبسط بشه، عجالتا هم از نیروهای بینِ ملوکولی صرفِ نظر کنید :دی این نیرو ها نه جذب میکنن نه دفع)
ویژگی ماده ی معمولی اینه که هم دیگر رو جذب میکنند (نسبیتِ عام ساز و کارِ این جذب رو شرح میده اما ما فعلا با نگاهِ نیوتونی سر و کار داریم پس موضوع خیلی سخت نیست، همه اش قانونِ گرانشِ نیوتونه) پس کره ی ما بعد از مدتی شروع به انقباض میکنه، این رو میشه مثلِ یک فشارِ مثبت از بیرون در نظر گرفت که داره کره رو فشرده تر میکنه.
این شکل رو ببینید:
نیروی گرانشی که از ذره های دیگه به یک ذره وارد میشه رو نشون دادیم که برایندِ این نیروها میتونه مثلِ یک فشارِ به سمتِ تو عمل کنه که اسمش رو عجالاتا فشارِ مثبت میگذاریم.
دقت کنید که این فشار با فشاری که توی ترمو دینامیک خوندید که از سوی اتمها وارد میشه زمین تا آسمون فرق داره! تعریفِ این فشار اصلا یه چیزِ دیگه است. این فشار نیروی وارد بر واحدِ سطح روی ذراتِ سطحی کره تعریف میشه که یک نیرو ایجاد میکنه تا کره رو فشرده کنه و عاملش گرانشه، و الا فشارِ ترمودینامیکی دقیقا برعکسِ این هستش و کره رو منبسط میکنه، همین فشار هستش که باعث میشه ما تو زمین فرو نریم :دی
اما میزانِ این فشار (مربوط به گرانش) به چی بستگی داره؟
این فشار به چگالی ماده ی کره بستگی داره، هر چی کره چگالتر باشه فشار بیشتره و گرانش قویتر هستش و کره شدیدتر منقبض میشه.
حالا یک فرضِ مسخره و جالب! فرض کنید یک جرمِ نقطه ای بسیار زیاد اما با جرمِ منفی توی مرکزِ این کره قرار بدیم! چه اتفاقی میافته؟
نگاهتون نیوتونی باشه :دی :دی
خُب! منتظرم!
(امیدوارم به اندازه ی مدیرِ گرامیمون منتظرم نگذارید ;) )
ینی یه جور پاد گرانش ایجاد کنیم؟...اگر که فرضم درسته پس باید با نگاه نیوتنی این کره منبسط بشه
آفرین، دقیقا. جرمِ منفی در فرمالیسمِ نیوتونی باعثِ ایجادِ پادگرانش میشه (یه جور نیروی دافعه)
نکته اینه که اگه جرمِ منفیِ درونِ کره به اندازه ی کافی زیاد باشه کره رو منبسط میکنه و یک فشارِ منفی ایجاد میکنه که با گرانش مقابله میکنه.
اما هنوز این طوریه که اگر جرمِ منفی به اندازه ای زیاد باشه که نیروی غالب دافعه باشه (فشارِ برایند منفی باشه)، همیشه این وضعیت ثابته و به مرور کره منبسط میشه و اگر از حدی کوچکتر باشه که گرانش بچربه و کره رو منقبض کنه، همیشه گرانش برتره و کره رو منقبض میکنه.
اما میخوایم یه مدلِ واقعی تر از انرژی تاریک ارائه بدیم، طوری که وقتی کره بزرگتره اثرِ دافعه اش بیشتر باشه و وقتی کره کوچکتره اثرش کمتر باشه، بنا بر این باید توزیعِ جرمِ منفی رو عوض کنیم تا چنین اثری بگذاره، یعنی به جای این که همه ی جرمِ منفی رو تو مرکز بگذاریم، یه جور دیگه تو فضا پخشش کنیم.
حالا سوال اینه که چه جوری پخشش کنیم؟! :دی
اقا احسان اجازه, من سوال دارم:دی
یعنی با این حرف شما , هر چی کره ی ما داره بزرگتر میشه , اون دافعه بیشتر خودشو نشون میده ...
حالا این نشون دادن , چه جوری نمود پیدا میکنه؟؟!!! :دی
مثلا میشه این فرض رو بکنیم که حالا که داره زورش میچربه , هول میشه و شتاب ایجاد میکنه تا همه چیزو رو تحت سلطه ی خودش قرار بده؟؟ هوم؟
به نظرم اینطوری پخشش کنیم:
جایی که جرم مثبت بیشتر است جرم منفی کمتر است و جایی که جرم مثبت کمتر است حضور جرم منفی بیشتر است.
با این توزیع میشه گفت در فضای درون کهکشانها جرم منفی کمتر است اما در فضای میان کهکشانها جرم منفی بیشتر است. و از طرفی چون در مقیاسهای کیهانی حجم فضای میان کهکشانها بیشتر از حجم فضای درون کهکشانهاست بنابراین در کل، ماده منفی در جهان غالب است.