مرسی رخساره جان/ خیلی هم کار خوبی میکنی :)
کتاب تائوی فیزیک و کتاب دیدگاه های فلسفی فیزیکدانان معاصر رو هم اگر به این بحث علاقه داری بخونی، حتما استفاده میکنی. برای من که خیلی مفید بودن :)
نمایش نسخه قابل چاپ
1.همه چیز علم است.اگر توانایی درک یا شناخت چیزی بیشتر از ظرفیت مغزی ما وجود دارد و ما از درک آن قاصریم ضعف تفکری و تعقلی ماست و این به این معناست که همانگونه که دوشیدن گاو نیازمند علم است(خودم علمشو ندارم)فرستادن شاتل نیز(بازم علمشو ندارم)اما خارج از انصاف علمیست است که تعاریف خاص را(تعریف علم)از دهان بیشتر مردم جستجو کنیم آنهم علومی که به دست تحریف سپرده شده
2.متافزیک:من معتقدم اگر 500 سال پیش با یکی از اربابان علم راجع به امواج مخابراتی گپ و گفتی داشتیم شاید هیچ درکی نداشت اما آیا این امواج در فیزیک نیست؟
سالها گذشت و ما این شدیم و سالها نیز خواهد گذشت
فلسفه:در این دنیا یا همه چیز فلسی است یا همه چیز فلسفی نیست اما برای تصمیمگیری صحیح یک نگاه فلسفی عمیق لازم است
کرانه مغز من توانایی پرواز در مغز کس دیگری را ندارد توانایی پرواز در سیاهچاله را ندارد اگر تصور کنیم در جهان چه مسایلی وجود دارد که ما حتی از وجود آن بیخبریم مغز من تنها در کرانه آگاهیم و در نزدیکی تخیلاتم میپرد.تخیلات من هر قدر بزرگ در قیاس عالم وجود و حقیقت محض بینهایت ذلیل و حقیر است