شبه نقدی بر عکس های نمایشگاه بی چیزی
با سلام و درود :)
عکس های این نمایشگاه یکی از معدود عکس هایی است که در نگاه اول هیچ گونه ارتباط بصری با عکس ها نتوانستم برقرار کنم ...
با توجه به تعداد زیاد عکس ها توضیحاتکلی ام را بیان میکنم ( البته این را هم بگویم که در نقد عکس تازه کار هستم )
از اسم نمایشگاه معلوم میشود شاید قرار است عکسی را ببینیم که چیزی از زندگی بیان کند نگاهی را توصیف کند اما عکس ها دربر دارنده چیزی نیست زیرا خود از بی چیزی آمده اند
در تمام عکس ها حس سادگی ،کهنگی و .. موج میزند
در واقع شاید عکاس در پی این بوده که با عکس هایی که هیچ گونه هدفی ندارند .. مفهومی کلی را منتقل کنند
در بیشتر عکس ها سوژه خاصی وجود ندارد .. در اغلب عکس ها حتی گردش چشم هم موجود نیست و فقط و فقط باعث میشود بیننده خود را وادار کند چیزی درون عکس ها ببیند .
با دیدن عکس ها تنها پرسشی که به ذهن اغلب بیننده ها خطور میکند این است که این عکس ها برای چه گرفته شده اند و فکر میکند این بی هدفی ناشی از این است که عکاس فقط در پی این بوده که از دور و اطراف خود چند شات ساده بدون هیچ گونه ادیتی تهیه کند تا شاید مفهوم بی چیزی و سادگی را اینگونه نمایش دهد .
می شود اینگونه برداشت کرد که این اشیا بی جان .. زنگ زده و پوسیده .. آن گره های معمولی ...سکه های انباشته شده در لیوان می خواهد این را بیان کند که همه چیز هایی که بیهوده به نظر میرسند
میتوانند سوژه .. نگاه یک عکاس باشند
می توانند برای خیلی ها عامل زندگی باشند
می توانند با همان بیهودگی مهم باشند
می توانند حتی با همان بی چیزی عامل تفکر باشند
چون در اطراف ما قرار دارند و جزئی از طبیعت ما هستند روزگاری تک تک آن عناصر مهم بودند که حالا نیستند
همین و بس !:humph:
( نظر شخصی ام را در مورد عکس ها بیان نکردم اما به نظرم دیدن این سبک از عکاسی هم خالی از لطف نباشد ;) )